به گزارش پایگاه خبری دیده بان البرز، صدیقه صباغیان در یادداشتی آورده است: همه ما خاطراتی از گذشته و دورهمیهای فامیلی و بازیهای کودکانه با دخترعمهها و دخترخالهها و … داریم که با مرور آنها فقط آه حسرت میکشیم و دلمان پر میزند تا یک روز به گذشته بازگردیم و بار دیگر آن جمعهای شلوغ و خاطرات شیرین را تجربه کنیم اما …
چند سالی است که کشور ما به سمت پیری گام برمیدارد و داشتن خانواده شلوغ و پرجمعیت به کابوسی برای پدران و مادران تبدیل شدهاست تا جاییکه پیشروی ایران به سمت سالمندی به دغدغهای برای مسئولان امر نیز تبدیل و در این خصوص جلسات متعددی تشکیل و راهکارهای بسیاری نیز برای تشویق مردم به فرزندآوری ارائه شدهاست.
بهرهمندی از وامهای فرزندآوری، تحویل زمین یا مسکن به خانوادههای دارای چند فرزند و … از جمله راهکارهایی هستند که در سایه نشستها و تصمیمگیریهای مسئولان از سوی دغدغهمندان این موضوع مهم، پیشنهاد داده و برخی از آنها نیز تاکنون عملی شدهاند.
اما آنچه مهمتر از همه این موارد و تشویقها برای خانوادههای ایرانی است، ایجاد بسترهای مناسب جهت تشکیل خانواده در سنین پایین و رفع مشکلات اقتصادی جوانان است که پس از رفع این موانع مهم و بزرگ، قطعا هر خانوادهای چند فرزندی را جایگزین تکفرزندی خواهد کرد.
یقینا هر جوانی پس از پایان تحصیلات و یافتن شغل مناسب و درخور شان خود، به فکر تشکیل خانواده میافتد و پس از آن نیز با مشاهده شرایط مطلوب و مناسب، فرزندآوری را یکی از اولویتهای مهم زندگی خود قرار میدهد به شرط آنکه شرایط اولیه آن فراهم باشد.
آیا تاکنون به میزان افزایش حداقلی حقوقها و دستمزدها و تناسب آنها با غول بی شاخ و دم تورم، توجه کردهایم که از جوانان انتظار داریم در سنین پایین تشکیل خانواده دهند و در همان سالهای اولیه نیز صاحب فرزند شوند؟ بازپرداخت وامها پس از سنگاندازی بانکها کجای تصمیمگیریهای ما هستند؟
بیایید کمی واقعبین باشیم؛ جدا از ایجاد جو شاد برای خانوادهها در پی داشتن فرزندان زیاد، آیا به عواقب داشتن چهار یا پنج فرزند برای یک پدر و مادر فکر کردهایم که آنها را به این امر تشویق میکنیم تا از زمینهای رایگان در حاشیه شهرها بهرهمند شوند؟
آیا به متراژ خانههای ساختهشده و آپارتمانهای نقلی بهخصوص در کلانشهرها دقت کردهایم؟ قیمت خودرو، شهریه مهدهای کودک و مدارس کجای برنامهریزیهای ما قرار دارند؟ آیا بختکی به نام اجارهبها، امروزه اجازه فکر کردن به تشکیل خانواده را به جوانان ما میدهد؟
آیا به محض تشکیل خانواده، جوان ما نباید یک واحد حداقل ۵۰ متری برای خود و همسرش تهیه کند؟ آیا حقوق و دریافتی زوجهای جوان در ادارات و سازمانها پاسخگوی نیازهای مالی و تامین مایحتاج ضروری آنها هست؟ آیا با وجود این شرایط علاقهای برای تشکیل خانواده باقی میماند؟
پاسخ واضح و شفاف است. یک جوان از روزی که فارغ التحصیل شده و قصد ورود به باز کار را دارد میانگین حقوق دریافتی ماهیانه وی، در خوشبینانهترین حالت، از هزینههای زندگی وی بسیار کمتر است، بیمه و کسورات قانونی و … که جای خود دارند.
با یک حساب سرانگشتی و محاسبه دخل و خرجهای یک خانواده کمجمعیت، به خوبی متوجه میشویم که اگر پدر و مادر خانواده اضافهکاری هم داشته باشند، باز هم رقمی برای پس انداز آنچنانی باقی نمیماند و نمیتوانند پس از سالها تلاش و زحمت بیوقفه از پس تامین یک جهیزیه آبرومند یا مخارج عروسی فرزند یا فرزندان خود برآیند.
امروز اگر جوان ما همه درآمد خود را جمع کرده و ریالی از آن را خرج نکند، در پایان سال حدود ۱۲۰ میلیون تومان پسانداز کردهاست. با ۱۲۰ میلیون تومان کجای این کلانشهرها میتواند آلونکی برای خود دست و پا کند وقتی همه ودیعههای مسکن از ۳۰۰ میلیون تومان آغاز میشوند؟ یا اگر هم ودیعه کمتر بخواهند اجاره بیشتر میشود.
از ودیعه مسکن که بگذریم، نوبت به فرزندآوری میرسد که به محض شنیدن صدای نوزاد، سر و کله برخی صاحبخانهها پیدا میشود و این پدر و مادر جوان باید به فکر افزایش اجارهبها یا به دنبال منزل دیگری باشند و اینجاست که قصه پرغصه خانه به دوشی آغاز میشود.
آیا مسئولان ما به این موضوع فکر کردهاند که وقتی خانوادهای را به داشتن سه، چهار و پنج فرزند تشویق میکنند، زیرساختهای آن را نیز باید فراهم کنند؟ آیا این فرهنگسازی در کشور ما صورت گرفتهاست که مالکان تنها شرط اجاره مسکن را حضور یک زوج کارمند در منزل نگذارند؟
آیا تاکنون هزینه نگهداری، خوراک و پوشاک یک فرزند از تولد تا بلوغ و ازدواج را محاسبه کردهایم که ببینیم آیا پدر و مادر میتوانند زیر بار هزینههای گزاف زندگی تمام قد بایستند یا کمرشان زیر بار سنگین مشکلات اقتصادی و معیشتی، درمانی و تحصیلی فرزندان خم میشود؟
درد دل زیاد است و مجال برای گفتن آنها کم، حتی شاید از حوصله نیز خارج باشد اما دستیابی به جمعیت جوان و شاداب فقط با برگزاری نشستها و تصمیمگیریها و مطرح کردن مشکلات بدون راهکار مناسب و عقلانی و نیز ارائه خدمات تشویقی به جوانان میسر نمیشود.
باز کردن گره کور جوانی جمعیت که این روزها با دندان هم نمیتوان آن را باز کرد، نیازمند فرهنگسازی، افزایش حقوق متناسب با تورم، برخورداری از بیمه پایه و تکمیلی برای تمام مردم، آن هم با شرایط مناسب، احداث مسکن ارزانقیمت اما باکیفیت است که باید قبل از هر چیز به آنها توجه شود.
کاهش هزینههای درمانی، تسهیل در دریافت وامهای مختلف و جلوگیری از سنگاندازی بانکها و … میتوانند از جمله گامهای اولیه در مسیر جوانی جمعیت باشند. افزایش سرانههای ورزشی، آموزشی، درمانی و مواردی از این قبیل نیز باید از سوی مسئولین بهصورت ویژه مورد توجه قرار گیرد.
آنچه در حال حاضر مشاهده میشود، شرمندگی پدران و مادران در تامین مخارج اولیه و ضروری فرزندان است، بنابراین هر زمان زیرساختهای لازم فراهم و شرایط مهیا شد، میتوانیم از جوانان بخواهیم در سنین پایین ازدواج و زندگی خود را با شنیدن صدای نوزاد و بازیهای کودکانه فرزندانشان شیرینتر کنند.
توجه به سیاستهای ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب و دغدغه ایشان در مورد سالمندی ایران و گرایش به سمت جوانی جمعیت که باید در راس امور قرار گیرد، میتواند راهگشا باشد به شرطیکه مسئولان و متولیان امر برنامههای اجرایی را به تعویق نیندازند و در عمل نشان دهند که پای کار جوانی جمعیت هستند. به عمل کار برآید به سخندانی نیست …
انتهای پیام/