به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیدهبان البرز، داستان زندگی و انتخابهای دکتر روحالله رحمانی، متخصص هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، یکی از روایتهای کمتر شنیدهشده از جهاد علمی و خدمتمحور در ایران است؛ روایتی که از قلب پیشرفتهترین شرکتهای جهان آغاز میشود و به نقطهای میرسد که او نامش را «ساختن یک کشور» میگذارد.
روحالله رحمانی، متولد سال ۱۳۶۰ در آمریکا، از همان ابتدا مسیر علمی متفاوتی را طی کرد. او پس از ورود به دانشگاه واشنگتن، در سال دوم کارشناسی برای فعالیت در حوزه دکتری هوش مصنوعی دعوت شد؛ فرصتی کمنظیر که مسیر حرفهای او را به سمت شرکتهای بزرگ فناوری کشاند.
او ابتدا به شرکت مایدنسافت رفت؛ جایی که در تیمی کار میکردند تا موتور جستجوی جدیدی را پیادهسازی کنند. نتیجه این تلاش، خلق «bing.com» بود؛ جویشگری که هرچند نتوانست گوگل را پشت سر بگذارد، اما ۲۹.۵ درصد بازار آمریکا را به دست آورد و امروز ماهانه بیش از ۱.۸ میلیارد کاربر از آن استفاده میکنند.
وی پس از آن به شرکت آمازون رفت؛ جایی که مسئولیتش «تبدیل تکنولوژی به عشق و انس مردم» بود. او میگوید: نشانه موفقیت تکنولوژی این است که آنقدر فراگیر شود که دیگر هیچکس دربارهاش فکر نکند. رحمانی در اوج آرامش، ثبات و رفاه، ناگهان به دوراهی مهمی رسید.
خودش روایت میکند: همه آرزوهای بچگیام را به دست آورده بودم؛ شغل خوب، خانه شیک، زندگی آرام … اما دیدم اگر همین مسیر را ادامه بدهم، ممکن است فقط یک یا چند بار تکرار شود و بعد به پایان برسد؛ این زندگی بدی نبود، اما اهداف بزرگتری لازم داشتم.
او در همان روزها، تصمیمی گرفت که بسیاری آن را «دیوانگی» توصیف کردن؛ «بازگشت به ایران» وی میگوید که این تصمیم را «یک چالش» دید و آن را به توسل و توکل گره زد و دو شهید بیشترین اثر را بر او گذاشتند؛ شهید محسن وزوایی (دایی او) و شهید چمران.
رحمانی با ورود به ایران، دو هدف برای خود تعریف کرد؛ یکی انتقال تجربه و علم به کشور و دیگری شاگردی و یادگیری در سرزمینی که پر از علما و استادان حقیقی است اما این مسیر ساده نبود. در دانشگاه تهران عضو هیأت علمی شد و همزمان چند استارتاپ با نخبگان ایرانی راهاندازی کرد.
اولین استارتاپ از نظر محصول بسیار موفق بود، اما ناگهان سرمایهگذار متواری شد و همه سرمایه را برد. آنسوی ماجرا، تأخیرهای طولانی در پرداختهای دولتی، او را در تنگنای مالی گذاشت. تا جایی که سه ماه حقوق همکارانش را از جیب خود پرداخت کرد.
زمانی که برای تولد اولین فرزندش به بیمارستان رفت، کارت بانکیاش هنگام پرداخت هزینه خروجی بیمارستان نامعتبر و او مجبور شد پول قرض کند تا همسر و کودک تازهمتولدش را به خانه ببرد. رحمانی میگوید: ما چه میکنیم وقتی میافتیم؟ از جا بر میخیزیم.
سختیها پایان مسیر نبود، بلکه آغاز تحول بود. در پروژهای ملی با محوریت مبارزه با فساد در گمرک کشور، او و تیمی از دانشجویان بسیجی دانشگاه تهران، یک الگوریتم کاملاً جدید اختراع کردند، نه کپی، نه مدل وارداتی؛ کاملاً بومی و متناسب با شرایط ایران اما این مسیر هم آسان نبود.
وقتی مفسدان از روند کار مطلع شدند، یک کامیون برای گرفتن جان اعضای تیم فرستادند. کامیون چهار نفر از اعضای بسیجی تیم را زیر گرفت، اما به طرز معجزهآسایی همگی زنده ماندند و فردای همان روز کار را ادامه دادند.
با راهاندازی اولین سیستم هوش مصنوعی گمرک، در یک روز، کشف یک میلیون لیتر گازوئیل قاچاق و پس از یک سال، بیش از یک میلیارد دلار افزایش درآمد دولت محقق شد. رحمانی میگوید: مردم میگفتند قبلاً رشوه میدادیم و مسیر قانونی سختتر بود اما اکنون راحتتر شده است.
با همه این دستاوردها، رحمانی هنوز پاسخ یک سؤال مهم را پیدا نکرده بود؛ آینده واقعی تکنولوژی کجاست؟ او پس از سالها تجربه در سیلیکونولی، به کشفی مهم رسید؛ اینکه در تمام دنیا یک موتور محرک برای تکنولوژی وجود دارد که آن طمع مادی است.
اما این موتور ما را به آن قلهای که تمدن نوین اسلامی نیاز دارد، نمیرساند. به باور او، ۹۳ درصد تکنولوژی آینده با مدل فعلی به دست نمیآید و نیازمند مدلی متفاوت است. رحمانی در دوران کرونا، تلفن غیرمنتظرهای از حرم امام رضا(ع) دریافت کرد؛ دعوت برای همکاری در حوزه «نوآوری در حرم.»
در شرایطی که حتی حرم بسته بود، به مشهد رفت و زیارتی عمیق و بهقول خودش «عجیبترین زیارت عمرش» رقم خورد. در جلسهای سهساعته، او و مسئولان حرم به نتیجهای رسیدند که مسیر علمی و زندگی رحمانی را تغییر داد؛ حرم امام رضا فقط چند دیوار نیست، بلکه فواره آینده تمدن اسلامی است.
این نقطه آغاز حرکتی مهم شد؛ «خدمت علم و نوآوری» و سپس مفهومی جهانیتر؛ موکب علمی. رحمانی توضیح میدهد که جهان فعلی تنها دو مدل برای تولید تکنولوژی دارد؛ مدل دانشگاه که بسیاری از خروجیها خاک میخورند و مدل صنعت/استارتاپ که خروجیها زیر قانون تجارت و سوددهی محدود میشوند.
اما هیچکدام موتور تمدنساز نیستند، به همین دلیل، او و گروهی از اساتید و نخبگان، مدل سوم را معرفی کردند؛ تولید تکنولوژی به روش اربعین. مدلی که در آن موتور رشد، طمع مادی نیست، بلکه خدمت است و علم، صنعت، دانشگاه و مردم کنار یکدیگر به حل مشکلات واقعی میپردازند.
در این مدل، انگیزه، ایمان و اثرگذاری اجتماعی است نه صرفاً سود مالی. موکب علمی امروز در حوزههای انرژی، کشاورزی، هوش مصنوعی، اقتصاد، بانکداری و مسائل اجتماعی فعال است و پایلوت سوم آن در اربعین اخیر انجام شده است.
رحمانی معتقد است که تمدن نوین اسلامی با این مدل ساخته میشود؛ و وظیفه ماست که پیشقدمهای ظهور را بسازیم، چه امام زمان (عج) پنج سال دیگر بیاید، چه ۵۰۰ سال دیگر. روایت بازگشت روحالله رحمانی، تنها یک داستان فردی نیست، بلکه نمونهای از جهاد علمی، جهاد خدمت، و امیدآفرینی واقعی است.
روایت کسی که از دل سیلیکونولی به دل مردم آمد و به جای ساخت یک محصول، تصمیم گرفت در ساخت یک کشور شریک شود. این مسیر نشان میدهد که آینده ایران نه یک رؤیا، بلکه نتیجه توکل، تلاش، نوآوری و خدمت بوده و این همان مدلی است که میتواند کشور را به قله تمدن نوین اسلامی برساند.
انتهای پیام/










