به گزارش پایگاه خبری دیده بان البرز، کرونا و محدودیتها بهانه بود، میتوانستند مراسم ازدواج شلوغ و پرهیاهویی داشته باشند اما به دور از تجملات و با تأسی از زندگی ساده شهدا، میهمان سبک بالانی شدند که حتی نخواستند نامشان فاش شود و گمنامی را انتخاب کردند.
چه بگویم از حال و هوایی که فقط بوی عشق و شهدا به مشام میرسید، میهمانان جوانان عاشقی بودند که شادی وصلت خود را با گمنامانی قسمت کردند که شاید خودشان طعم ازدواج و لذت یکی شدن را نچشیده بودند و عطای این دنیا را به لقایش بخشیدند و عروج بهسوی ملکوت را انتخاب کردند.
اینجا همهچیز ساده برگزار میشود، خبری از سفرههای مزین به انواع تجملات نیست. اینجا چفیه، سربند، پلاک، شمع و سنگهای سیاه و بیجان خودنمایی میکنند، اینجا بهجای تصاویر بزرگ و شیک عروس و داماد، تصویر سردار دلها که کنار رهبر دست ارادت بر سینه گذارده، نقطه طلایی کادر دوربین را پر میکند. سربندهای سبز کنار شمعهای کوچک با اندک سویی که دارند رنگ و بوی عرفانی به محیط دادهاند.
آینهای که امروز با سربندهای یا امام حسن مجتبی (ع) مزین شده قرار است تصویر زوجهای عاشقی را نمایان کند که بهترین روز عمر خود را به سادهترین شکل سپری میکنند و خوشبختی و عاقبت بخیری در زندگی را از شهدا میخواهند.
مهمانان با ذوق و شوق منتظر ورود عروس و دامادهایی هستند که پیوند و خوشبختی خود را به خون شهدا گرهزدهاند. نسیم ملایمی میوزد و سربندهای آویزان شده از بالای معراج شهدا را نوازش میکند؛ گویی شهدا هم نمیخواهند مهمانهایشان با زبان روزه گرمازده شوند.
امروز میلاد کریم اهل بیت (ع) است و فضای یادمان شهدا با موزیکها و مولودیخوانیهای زیبا رنگ شادی به خود میگیرد. شوق عجیبی در نگاه کودکان موج میزند، انگار برای آنها هم اینگونه جشن ازدواج تازگی دارد. خانوادهها در تکاپوی چیدن سفرهای ساده هستند که در عین سادگی، زیبایی در آن موج میزند.
جوانان بیرون از محوطه دانههای ریز اسفند را روی آتش میریزند و دود و عطر آن فضا را دوستداشتنیتر میکند. اغراق نیست اما همهچیز رنگ و بوی شهدایی به خود گرفته است. تکاپوی جوانان، خاطرات سفرهای راهیان نور را برای انسان تداعی میکند.
این جشن ازدواج و آغاز زندگی مشترک با دیگر برنامههای ازدواج متفاوت و به دور از زرقوبرقهای دنیوی است. حتی پوشش مهمانها نیز متفاوت است؛ مهمانها با لباسهای ساده در مکانی حضور پیداکردهاند که معمولاً دلتنگی زائران را برطرف میکند.
اینجا جوانان گرداننده مجلس هستند. کسی نمیداند شاید یکی از این شهدا خانوادهاش را در میان مهمانان میبیند و شاد است، شاید هم مادری در کنار مزار این گلگونکفنان به دنبال فرزندش میگردد؛ هر چه هست اینجا بوی عشق و انتظار میدهد.
دخترک کوچکی درحالیکه یکی از سربندهای سبز را دور دستش پیچیده کنار صندلیهای خالی عروس و دامادها منتظر است و بهسادگی سفره عقدی که مقابلش گسترده خیره شده است. زیر ماسک و در نگاه زل زدهاش یک دنیا حرف است که میتوان آنها را از بغض پنهانشده در گلویش فهمید. به او که نزدیک میشوم تا تصویرش را ثبت کنم مروارید اشک در چشمانش حلقه میزند و برق شادی همزمان با بغضش را میبینم.
دختران جوان درحالیکه سبدهای حصیری در سایزهای مختلف را در دست دارند وارد میشوند و هرکدام را با اقلامی همچون شکلات، نقل و سکه، سربندهای سبز و قرمز و قندهای تزئین شده پر میکنند تا بهعنوان یادگاری به مهمانها تقدیم کنند. یکی از سبدها پر بود از کاغذهای سفید لوله شده که روبان سبز دور آنها نظرم را به خودش جلب کرد؛ جویا شدم، گفتند: اینها رزق معنوی است. خواستم بیشتر توضیح دهند که گفتند: احادیثی از امام حسن (ع) است.
بیرون از محوطه نمنم باران صورت را نوازش میکند. خداوند نعمتش را بر آنها تمام میکند و پیش از همه برکتش را زیر قدوم عروس و دامادها میریزد. زوجهای جوان در کمال سادگی وارد محفل شهدایی امروز میشوند و حاضرین با شادی و سرور راه را برای این زوجها باز میکنند. مراسم با نام ائمه مزین میشود و مولودیخوانی حال و هوای امام حسنی به مراسم میدهد.
سفره عقد سبز رنگی که مزین به نام پنجتن آل عباست، تاج زرینی بر سر زوجهای جوان میشود. خدا میداند در دلشان از خداوند چه میخواهند اما قطعاً از شهدا یک زندگی آرام در کمال سادگی با رنگ و بوی شهدایی طلب میکنند. خطبه عقد زوجها یکی پس از دیگری جاری و زندگی زیبایشان زیر سربندهای سه رنگ سبز و سفید و قرمز آغاز میشود.
بهراستی چه صاف و ساده شروع شد … چه زیباست زندگی مشترک همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (ع) آنهم در جوار مزار شهدای گمنام آغاز شود. بختتان سفید و روزگارتان سبز باد …
———————————-
تهیه گزارش: صدیقه صباغیان
———————————-