رضا فریدی، روانشناس بالینی و فعال آسیب های اجتماعی در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری دیده بان البرز گفت: بر اساس پیماننامه جهانی حقوق کودک، به افراد کمتر از ۱۸ سال کودک گفته می شود و کودک همسری نیر به ازدواج رسمی یا غیررسمی اطلاق میشود که یکی از زوجین یا هر دو نفر آنها به سن ۱۸ سالگی نرسیده باشند.
وی در خصوص افزایش آمار کودک همسری در ایران بیان کرد: ازدواج در سنین پایین علاوه بر بروز مشکلات فراوان برای فرد و جامعه می تواند افزایش آسیبهای جسمی، روانی و اجتماعی را نیز به دنبال داشته باشد.
این روانشناس بالینی کودک همسری را معادل کودک آزاری دانست و افزود: اثرات منفی این گونه ازدواج های زودهنگام بر کودکان، عمیق و جبرانناپذیر است و طرفین را نیز تحت تأثیر قرار میدهد اما از آنجا که پیامدهای نامطلوب آن در دختران بسیار شدیدتر و مخرب تر است، تمرکز اصلی بر آنان است.
فریدی با بیان اینکه کودک همسری تنها مختص ایران نیست و در تمام جوامع و فرهنگ های مختلف رخ می دهد اذعان کرد: در مناطقی که نابرابری جنسیتی بیشتری به چشم می خورد و زنان و دختران از ارزش های کمتری نسبت به مردان برخوردار هستند این معضل بیشتر پدیدار می شود.
فقر فرهنگی، یکی از عوامل بروز پدیده کودک همسری
وی با بیان اینکه کودک همسری مقوله پیچیده ای است که در کنار نابرابری جنسیتی، عوامل دیگری نیز به افزایش و پدیدار شدن آن دامن می زنند، مطرح کرد: در برخی جوامع که به دلیل فقر فرهنگی دختر را به عنوان «بار اضافی» بر دوش خانواده می پندارند، والدین برای رهایی از این بار اضافی، وی را به خانه شوهر منتقل میکنند.
این روانشناس بالینی اظهار کرد: زنان پرورش یافته در چنین خانوادههایی از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند و تصور میکنند همزمان با افزایش سن، خواهان و طرفداران آن ها نیز کمتر خواهد شد و به همین دلیل نسبت به ازدواج های زود هنگام رضایت می دهند.
فریدی آداب و رسوم غلط و نادرست را یکی دیگر از عوامل پدیده کودک همسری دانست و گفت: در بسیاری از مناطق، این گونه ازدواج ها صرفا به این دلیل اتفاق میافتد كه در نسلهای قبلی اتفاق افتاده و به گونه ای مرسوم شده که در چنین شرایطی هیچ کس به عواقب شوم این واقعه فکر نمی کند و به نوعی عادی انگاری شده است.
وی توضیح داد: در برخی جوامع، همزمان با آغاز تغییرات ظاهری و بلوغ جسمی دختران، آن ها را به عنوان یک زن کامل می بینند و ازدواج نیز گامی است که در جهت ارتقای مقام آنان از دختر بودن به همسر و مادر بودن برداشته می شود.
جدایی کودک از دنیای شیرین کودکی
این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: بیش از نیمی از دخترانی که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند در واقع قربانیان اصلی این فقر هستند و تصور می کنند تنها راه برون رفت از بحران و تامین نیازهای مالی، تن دادن به ازدواج زودهنگام است به خصوص اگر طرف مقابل از تمکن مالی خوبی برخوردار باشد.
فریدی به عدم وجود امنیت در برخی جوامع نیز اشاره و اذعان کرد: در مناطقی که دختران در معرض خطر آزار و تعرض جسمی یا جنسی قرار دارند، والدین به منظور تأمین امنیت، آنان را روانه خانه شوهر میکنند تا از این طریق حفاظت های لازم از آن ها صورت گیرد و در واقع، ازدواج را بهعنوان مکانیسمی برای مقابله با فقر و خشونت قلمداد میکنند.
وی با اشاره به پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی کودک همسری تصریح کرد: ازدواج مسئولیت بسیار سنگینی است که برخی افراد بزرگسال نیز به دلیل عدم آمادگی برای قبول این مسئولیت، از ازدواج سر باز میزنند بنابراین نهادن چنین مسئولیتی بر دوش یک کودک یا نوجوان در سن بلوغ قطعا فشار زیادی را بر وی وارد خواهد کرد.
این فعال آسیب های اجتماعی ادامه داد: علاوه بر مسئولیتهای سنگین زندگی مشترک، جدایی کودک از دنیای شیرین کودکی نیز موجب بروز اختلالات روانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلالات پانیک در این افراد میشود که موجبات سلب آسایش و لذت ادامه زندگی را از طرفین سلب می کند.
خشونت های خانگی یکی از پیامدهای کودک همسری
فریدی افزود: از سوی دیگر، در برخی موارد، ازدواج در سنین پایین، جدا شدن از دوستان و عدم حضور پررنگ در جامعه را به دنبال دارد و موجب می شود کودک فاقد استقلال شخصیتی و فکری شود و در تعامل با دیگران و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ضعیف عمل کند که این موضوع نیز سرخوردگی های بعدی را به دنبال دارد.
وی معتقد است آسیبهای روانی ناشی از کودک همسری معمولاً قربانی را تا پایان عمر همراهی میکند و درست در زمانی که فرد باید به شیرینی زندگی مشترک فکر کند، لازم است برای کاهش آلام خود و بهبود کیفیت زندگی خانوادگی و تربیت فرزندانی که بر خلاف میل شخصی وی وارد این زندگی شده اند به روانشناس مراجعه کند.
این روانشناس بالینی در مورد پیامدهای اجتماعی کودک همسری توضیح داد: تمایل مردان به ازدواج با زنانی که حرف شنوی بیشتری دارند نیز یکی دیگر از دلایلی است که موجب می شود زوج به دنبال همسری باشد که با وی تفاوت سنی زیادی دارد که در چنین مواردی عموما خشونت های خانگی نیز افزایش می یابد.
فریدی با اشاره به افزایش آمار طلاق در چنین شرایطی اذعان کرد: خشونت های خانگی علاوه بر آسیب هایی که به قربانی وارد می کند می تواند آثار مخربی نیز بر فرزندانی داشته باشد که مادران آن ها راهی به جز جدایی ندارند. همچنین محرومیت از تحصیل در اغلب قربانیان کودک همسری، سبب عدم ورود آنها به بازار کار و در نتیجه عدم استقلال مالی و باز هم سرخوردگی می شود.
کودکان نیز حق زندگی دارند
به گفته وی، از آنجا که اغلب این کودکان با اصول تنظیم خانواده آشنایی نداشته و فرزند آوری کنترل نشدهای دارند، علاوه بر اینکه کودک همسری به افزایش جمعیت مناطق فقیرنشین منجر می شود به دلیل عدم برخورداری از مهارت فرزند پروری و ابتلا به اختلالات روحی، فرزندانی به جامعه تحویل داده می شوند که از مشکلات روحی و روانی متعددی رنج میبرند و تمایل به بزهکاری دارند.
این روانشناس بالینی تاکید کرد: تبعات اجتماعی ازدواج کودکان به همینجا ختم نمیشود و زنانی که زندگی آنها قربانی این فرهنگ و سنت نادرست شده، ممکن است به فرار از منزل، اعتیاد، خودکشی و خودسوزی نیز روی آورند. در برخی موارد مشاهده می شود که وقتی هیچ راه فراری باقی نمی ماند قتل همسر به عنوان آخرین راه نجات اتفاق می افتد.
فریدی در پایان تأکید کرد: فراموش نکنیم کودکان، انسانهایی هستند که حق زندگی دارند و برای شکوفایی استعدادها و پیشرفت در زندگی نیازمند حمایت اطرافیان هستند. اجازه ندهیم کودک همسری سرآغاز اتفاقات ناگواری شود که هم زندگی فرد و هم جامعه را دچار مشکلاتی کند که رفع هر یک از آن ها نیازمند سال ها تلاش و مشاوره است.
اکبر علاقه بندی
انتهای پیام/