به گزارش پایگاه خبری دیده بان البرز، طی سالهای اخیر با توجه به توسعه فراگیر ارتباطات بر بستر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و گرایش طیف وسیعی از اقشار مختلف جامعه به این سمتوسو بازار تولیدات نمایشی به شکل فیلم و سریال تحت عنوان «شبکه نمایش خانگی» بهعنوان شیوه نوینی از عرضه محتوا داغ شده است.
از سوی دیگر عدم نظارت دقیق بر ممیزیهای معمول و طبقهبندی سنی مخاطب در این حوزه و همچنین ابعاد اقتصادی و بازار پرمخاطب آن بسیاری از سرمایهگذاران پروژههای فیلم و سریال را با هدف کسب سودهای کلان و بدون ریسک برای سرمایهگذاری در این زمینه ترغیب میکند.
حال جای سؤال است که استانداردهای فرهنگی و خطوط قرمز تولید و پخش فیلم ها و سریال ها چیست که در سالهای اخیر رشد قارچی سریالهای ضد ارزش و خارج از شئون اخلاقی را شاهد هستیم که بهآرامی میتوانند بنیانهای خانواده را به سمتوسوی ویرانی بکشانند.
آنچه مسلم است در یک نگاه کلی اینچنین استنباط میشود که غالب تولیدات فیلم در عرصه سینما و نمایش خانگی در ایران بیش از آنکه به دنبال تولید محتوای جریان ساز و تعالیبخش فرهنگی باشد هدف خود را جذب مخاطب برای کسب منافع مادی و بهاصطلاح معطوف به گیشه فروش قرار داده است.
با این رویکرد و سنجش کیفی شبکه نمایش خانگی، خبرنگار پایگاه خبری دیده بان البرز گفت و گویی را با «عمران دهقان»، نویسنده، کارگردان و مدرس سینما و تئاتر ترتیب داده که در ادامه می خوانید:
از تحصیلات و سوابق کاری خود بگویید.
فارغ التحصیل رشته سینما در مقطع کارشناسی و مدیریت امور فرهنگی در مقطع کارشناسی ارشد هستم. ۶ سال سابقه فعالیت به عنوان نویسنده، تهیه کننده، کارگردان و کارشناس امور رسانه در زمینه فیلمسازی در سازمان عقیدتی سیاسی ناجا و دو سال سابقه تدریس در انجمن سینمای جوانان ایران را دارم. همچنین عضو چند انجمن علمی و فرهنگی از جمله انجمن علمی مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی ایران هستم و ۱۵سال سابقه تدریس در حوزه سینما و تئاتر را دارم. کتاب های «تاثیرات فرهنگی و اجتماعی رسانه های نوین بر روابط خانواده»، «اثراث فرهنگی و اجتماعی مهاجرت» و «عناصر فیلمنامه نویسی روایی» از جمله تالیفات اینجانب هستند.
نظر شما در خصوص اهداف و کارکرد رسانه های تصویری خانگی چیست؟
شبکه های نمایش خانگی ابتدا با هدف حمایت از فیلمسازان جوان و جذب سرمایه های خرد در صنعت فیلمسازی، توسعه اشتغال و ساماندهی اوقات فراغت شهروندان با عنایت به ورود فناوری های نوین در عرصه فیلمسازی فعالیت خود را آغاز کردند، با این رویکرد که بسیاری از شهروندان شاغل در طول هفته به دلیل مشغله های مختلف، موفق به رفتن به سینما نمی شوند، به اصطلاح سینما را به خانه بیاورند.
با ظهور فناوری های نوین در عرصه رایانه ها و کپی فیلم ها و دسترسی به تجهیزات ارزان قیمت و ضبط و پخش فیلم ها، رفته رفته این موضوع رواج بیشتری یافت. در کنار عوارض منفی آن در حوزه کپی رایت ها که در ابتدا از قوانین منسجمی نیز برخودار نبود، پیامدهای مثبتی را در دسترسی آسان و کم هزینه به محصولات سمعی بصری در حوزهای فرهنگی، آموزشی برای شهروندان، محققین، مولفین، دانشجویان و … فراهم ساخت.
با پیشرفت های فناورانه در ابزارهای پخش فیلم مانند تلویزیون های سایز بزرگ و سایر امکانات، شبکه نمایش خانگی به تدریج به یک موقعیت تفریحی جدید برای پرکردن اوقات فراغت مرفهین و طبقات بالای اجتماع بدل شد و در واقع می توان گفت مصیبت سینماها در از دست دادن مخاطبان، از همین نقطه آغاز شد.
به نظر شما اهداف شبکه نمایش خانگی از سوی سیاستگذاران فرهنگی محقق شد؟
با عنایت به تعدد سازمان های تصمیم گیرنده، سیاستگذار و مداخله کننده در عرصه های فرهنگی و هنری و نیز مد نظر قرار ندادن چشم اندازهای بلند مدت در فعالیت های فرهنگی و هنری که حتما باید تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی و حتی فناوری ها در آن مد نظر قرار گیرد، همیشه پروژه ها و طرح های فرهنگی مصوب از سوی سازمان های اجرایی، در مدت زمان کوتاهی از اهداف اصلی خود دور می شوند و مسیر دیگری را دنبال می کنند که عموما توجه به سودآوری بدون در نظر گرفتن دغدغه های فرهنگی، آن ها از مسیر اصلی دور کرده و به انحطاط می کشاند.
شبکه نمایش خانگی نیز قطعا از این امر مستثنی نبوده و در روند گسترش و توسعه آن، عواملی که در ابتدا ذکر شد نادیده گرفته شد. به عنوان مثال اگر یکی از اهداف اولیه این شبکه، حمایت از فیلمسازان نوپا و سرمایه گذاران خرد در قالب تله فیلم ها بود، فرصت مناسبی را برای فیلمسازان جوان به وجود می آورد تا بتوانند توانایی های خود را در این فضا نشان دهند و در صورت استقبال مخاطبین از آثار، ورود به عرصه های حرفه ای را آسان تر دنبال کنند.
در حالی که پس از مدتی کوتاه می بینیم که با ورود فیلمسازان حرفه ای و سرمایه گذاران برتر، عمدتا نهادهای دولتی و یا وابسته به دولت با تولید سریال های چندین قسمتی و با هدف سودآوری و اهداف متعدد سیاسی و اجتماعی این شبکه را از مسیر اصلی دور کردند. اگرچه نقش رسانه ملی در به وجود آمدن این نوع پیامدهای فرهنگی و اجتماعی و بی توجهی به نیازهای عموم مخاطبان نیز در این زمینه بی تاثیر نیست.
در سال های اخیر دلایل مختلفی از جمله اولویت موضوعی، سانسور و نیز سلایق شخصی مدیران و تهیه کنندگان رسانه ملی، باعث شد تعدادی از فیلمسازانی که قبلا از طریق همین رسانه ملی، طرفداران و مخاطبان خود را بیشتر در قالب سریال های طنز پیدا کرده بودند، دیگر این رسانه با علایق و سلایق آن ها هم سو نباشد.
از سویی سیاست های کلی حاکم بر تولید محتوا در رسانه ملی سبب شد این فیلمسازان با عنایت به اعتباری که از همین ناحیه کسب کرده بودند با جذب سرمایه از بخش های خصوصی و یا وابسته به دولت اقدام به تولید سریال هایی کنند که به لحاظ ممیزی های موجود، نمی توانستند به طرح این مسائل در رسانه ملی بپردازند.
این فیلمسازان با رویکردهای جدید و هم سو با سلایق مخاطبان عام، به شبکه های نمایش خانگی پیوستند و با استفاده از بازیگران صاحب نام و سوپراستارهای سینمایی و تلویزیونی و انتخاب مضامین انتقادی تندتر نسبت به تلویزیون، مخاطبان جدیدی را به شبکه های نمایش خانگی افزودند که معیارهای آن ها از جمله آزادی بیشتر در پوشش بازیگران، دیالوگ های صریح و انتقادی و عریان، مضامین عاشقانه و روابط، آزادتر بود.
بخشی از محدودیتهای تلویزیون، تنوع ژانر و انتخاب موضوعات روز جامعه در کنار بازیگران مطرح، از مهم ترین دلایلی هستند که به مرور، مخاطبان اندک سریالهای تلویزیونی را از رسانه ملی دور کردند و سبب رشد و رونق محصولات شبکه نمایش خانگی شدند به گونه ای که فروش بالای این محصولات موجب افزایش دستمزد بازیگران حرفه ای و سوپراستارها شد.
البته همراهی بخشی از سازمان های وابسته به دولت در سرمایه گذاری و هدایت پروژه ها نیز بیش از پیش به این موضوع دامن زد و جنبه های سرگرمی به جنبه های هنری فیلم ها برتری یافت و این گونه شبکه نمایش خانگی به دلیل کم توجهی و نادیده گرفتن سلایق مخاطبان عام و خاص، به سمت دیگری سوق پیدا کرد.
داستان های لاکچری و گاهی دور از واقعیت زندگی عامه مردم، دیالوگ های سطحی و موضوعات پیش پا افتاده را نیز می توان به اشکالات فیلم ها و سریال های شبکه نمایش خانگی افزود؛ موضوعی که فقط ظرفیت ها را به جای حمایت از فیلمسازان جوان، برای جذب تبلیغات و افزایش درآمد عوامل این فیلم ها فراهم ساخت.
با توجه به استقبال بینندگان از برخی فیلم های تولید شده در این شبکه که طرح داستانی مناسب و جذابی در مقایسه با دیگر مجموعه های تولید شده داشتند و از نظر کیفی قدرتمند بوده و توانسته اند نظر مخاطبان را به خود جلب کنند، به این نکته می رسیم که شبکه نمایش خانگی با اینکه در حال حاضر از اهداف خود دور شده اما پتانسیل بالای آن نشان داده که می تواند موفقیت چشمگیری داشته باشد.
با وجود مخاطبان فراوان شبکه نمایش خانگی، چرا برخی سریال های تولید شده در این شبکه، امکان تولید و پخش از رسانه ملی را ندارند؟
این سوالی است که سال هاست بی پاسخ مانده یا جواب قانع کننده ای برای آن مطرح نشده است در صورتی که مخاطبان رسانه ملی و شبکه خانگی مشترک هستند اما در هر یک از این رسانه ها محتوای متفاوتی تولید و منتشر می شود.
اغلب مخاطبان اتفاق نظر دارند که رسانه ملی بیش از حد در موضوع و محتوا سخت گیری و از فیلم های خاصی در ژانرهای تاریخی و مذهبی حمایت می کند در حالی که مشکلات مبتلابه جامعه کمتر و به صورت محدودتر در این رسانه مطرح و به آن پرداخته می شود و در صورت پرداختن به آن نیز از واقعیت جامعه فاصله زیادی دارد.
البته می توان گفت که قطعا رویه تولید فیلم و سریال در تلویزیون با رسانه های دیگری همچون سینما و شبکه نمایش خانگی تفاوت اساسی دارد و سطح انتظارات مخاطبان در سینما و تلویزیون متفاوت است اما مسلم است که مخاطبان این چند رسانه مشترک هستند و هرچه در رسانه ملی قابل انتشار نباشد را در شبکه خانگی یا سینما مشاهده می کنند.
به دستمزد سوپراستارها و سرمایه گذاری برخی سازمان ها در سریال های شبکه نمایش خانگی اشاره کردید؛ به نظر شما این سازمان ها تا چه حد موفق بوده اند و بازگشت سرمایه و هدف گذاری آن ها محقق شده است؟
به جرات می توان گفت که سیاست جذب مخاطب بیشتر، همراه با سودآوری بالا در بخش نمایش خانگی سبب شد تا سوپراستارهای بیشتری در این سریال ها ایفای نقش کنند و سرمایه های سازمانی که از جیب شخصی تهیه کننده ها تامین نمی شد نیز به رشد دستمزدهای سرسام آور سوپراستارها کمک کرد و هزینه فیلمسازی را بالا برد؛ به گونه ای که بسیاری از تهیه کنندگان را در تولیدات سینمایی با چالش های بزرگی در حوزه دستمزد مواجه کرد و در نتیجه هزینه های تولید فیلم افزایش یافت.
البته سازمان های دولتی که در بیشتر مواقع اقدام به سرمایه گذاری در این بخش کرده بودند به جای دست یافتن به اهداف سازمانی، وسیله ای برای معروفیت دست اندرکاران تولید فیلم و بازیگران شدند زیرا بسیاری از این تهیه کنندگان سازمانی از دانش تولید فیلم برخودار نبودند تا بتوانند در حوزه تولید محتوا و ساختارهای هنری و یا ترویج و تبلیغ فرهنگ سازمانی بر فیلمنامه ها و روند تولید، تاثیر بگذارند بنابراین به ناچار، تسلیم خواسته های کارگردانان شدند.
البته این شیوه مستقیم سرمایه گذاری که چند دهه است در قالب مراکز سمعی بصری یا گروه های تلویزیونی صورت می گیرد، جز در مواردی اندک، هدررفت بودجه های بخش فرهنگ و هنر در آن سازمان ها را سبب شده و گاهی مدیران این مراکز از میان اشخاصی انتخاب می شدند که سواد سینمایی و رسانه ای نداشتند و فقط بر حسب سلایق مدیران بالا دستی و بدون داشتن حداقل تجارب و دانش تولید فیلم به ریاست اجرایی این مراکز انتخاب می شدند که سخن درباره این موضوع نیز فراوان است اما مجال پرداختن به آن نیست.
در یک جمع بندی کلی، چه نظر یا پیشنهادی در مورد آینده فعالیت شبکه نمایش خانگی خانواده محور دارید؟
هر پدیده اجتماعی و فرهنگی وقتی ظهور می کند طبیعتا با محاسن و معایبی همراه است و شبکه نمایش خانگی نیز از آن مستثنی نیست و محصولات تولید شده در این بخش نشان داد که این شبکه در صورت تامین محتوای مناسب، ظرفیت بهتری برای باز تولید فرهنگ و اشاعه آن و نیز بیان موضوعات و مشکلات اجتماعی و فرهنگی دارد و استفاده از این ظرفیت باید در اختیار آن بخش از اصحاب فکر و اندیشه قرار گیرد که برای تولیدات این بخش، نیاز به حمایت دارند.
امروز فیلمسازان جوان، فیلم اولی ها، کارگردانان فیلم های مستند و فیلم های آموزشی در این فضای ایجاد شده بهتر رشد می کنند. شبکه نمایش خانگی نباید به عنوان رقیب رسانه ملی شناخته شود بلکه باید آن بخش از ماموریت رسانه ملی که شبکه نمایش خانگی بهتر می تواند آن را به سرانجام برساند در اولویت برنامه ریزی قرار گیرد.
گفت و گو: صدیقه صباغیان
انتهای پیام/