• امروز : دوشنبه - ۲۶ شهریور - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 16 September - 2024
6
دیده بان البرز گزارش می دهد؛

پیامد نمایش آخرین سکانس زندگی/ آرام جدا شوید

  • کد خبر : 23118
  • 26 مهر 1402 - 11:15
پیامد نمایش آخرین سکانس زندگی/ آرام جدا شوید
امروز چه بر سر جامعه ما آمده که عده ای، منفورترین حلال خدا را افتخار می دانند و از ماه ها قبل از این اتفاق، در فضای مجازی اختلافات خود را مطرح می کنند و به محض جدایی، سعی دارند آن را به گوش همگان برسانند؟

به گزارش دیده بان البرز، پدیده طلاق یکی از مسائل اجتماعی امروز جامعه ماست که کمتر کسی از عواقب آن بی اطلاع است اما با این وجود، همچنان شاهد وقوع این اتفاق در بسیاری از زندگی ها به خصوص در سال های نخست زندگی هستیم. پدیده ای که جنبه های متعددی از زندگی زوج ها را تحت تأثیر قرار می دهد و امروزه به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است.

در حقیقت، طلاق از آن جایی سرچشمه می‌گیرد که آگاهی نسبت به شناخت زوجین و دلایل تباهی زندگی که زمانی با عشق آغاز شده است، به درستی صورت نگرفته و زوجین شناختی از یکدیگر را به دست نیاورده اند و موفق به انتخاب راهکار مؤثری برای پیشگیری از جدایی نشده اند و در بسیاری از مواقع تصور می کنند که اولین راه حل، بهترین راه حل خواهد بود.

محمد و مرضیه زوجی هستند که ۲۴ سال از آغاز زندگی مشترک آن ها می گذرد و به گفته مرضیه، این ازدواج از ابتدا نیز با موافقت وی صورت نگرفته و تنها به دلیل اصرار پدر و مادر دختر انجام شده است و اکنون با دو فرزند ۲۱ و ۱۸ ساله در آستانه جدایی هستند. مرضیه می گوید: ۲۴ سال پیش وقتی ۱۴ ساله بودم، چیزی از عشق و زندگی نمی فهمیدم و تمایلی به این پسر نداشتم ولی پدر و مادرم اصرار می کردند که نمی توانیم به پدر داماد جواب رد بدهیم.

وی ادامه می دهد: سال هاست بدون احساس عشق و نفرت، به زندگی با محمد ادامه دادم اما اکنون فرزندانم بزرگ شده اند و به این اوضاع و رابطه میان پدر و مادرشان اعتراض دارند زیرا چند سالی است که آنقدر اختلاف نظر و سلیقه در این خانواده افزایش یافته که حتی چهار نفر هیچ گاه بر سر یک سفره غذا نمی خوریم زیرا فرزندانم تمایلی به وجود پدر در جمع خانواده ندارند و من مجبور به انتخاب زندگی جداگانه شدم.

محمد که به دلیل ترک منزل و تقاضای طلاق از سوی همسرش بسیار دلخور است به خبرنگار ما می گوید: سال ها با مرضیه زیر یک سقف زندگی کردم اما هیچ لذتی از این زندگی نبردم. شاید باور نکنید که ما حتی با یکدیگر بحث و مشاجره هم نداشتیم و همین موضوع تیشه بر ریشه زندگی ما زد اما اکنون به خاطر فرزندانم حاضرم هر کاری انجام دهم تا کار به جدایی نکشد.

فرزندان این خانواده که گویی از شدت بی احساسی پدر و مادر به یکدیگر خسته شده اند و راه به جایی ندارند با گرفتن زانوی غم در آغوش، از دور نظاره گر تصمیمات پدر و مادری هستند که تنها به رهایی خود از این مهلکه فکر می کنند و توجهی به عاقبت شومی که در انتظار فرزندانشان است ندارند. آن ها مادر را به دلیل سکوت در زندگی و پدر را به دلیل بی توجهی به خانواده محکوم می کنند.

طلاق، پتکی بر سر فرزندان

سمیه زن میانسالی که انتخاب نادرست و در پی آن جدایی والدین را در زندگی خود تجربه کرده است از روزهای سخت جدایی پدر و مادرش چنین می گوید: چرا پدران و مادران در اوایل ازدواج و روزهای شیرین زندگی به وجود فرزند فکر می کنند اما به محض بر هم خوردن رؤیاهای خویش و تصمیم به جدایی به تنها چیزی که فکر نمی کنند سرنوشت همان فرزند است؟

وی مطرح می کند: سال ها از جدایی پدر و مادرم می گذرد اما هیچ کس نمی تواند درک کند چه روزهایی بر من و برادرانم گذشت. اوایل ازدواج من با همسرم هر اختلاف کوچکی که بین ما رخ می داد خانواده همسرم، طلاق والدین را مانند پتک بر سرم می کوبیدند و اعتقاد داشتند فرزند طلاق نمی تواند مادر خوبی برای فرزندان خود باشد. به همین دلیل اصرار داشتند که همسرم نیز مرا طلاق دهد.

سمیه با گوشه روسری گلدار صورتی، اشک هایش را پاک می کند و بغضش را فرو می برد تا متوجه غم پنهان شده در چهره اش نشویم و می افزاید: نمی توانم پدر و مادری که این گونه با سرنوشت من بازی کردند را ببخشم زیرا بهترین روزهای جوانی و زندگی خویش را صرف این موضوع کردم که به همه ثابت کنم من با پدر و مادرم فرق دارم و می توانم مادر خوبی برای فرزندم باشم.

همه ما به نوعی گذشته را به یاد داریم و یا از گذشتگان خود شنیده ایم که در زمان های قدیم اگر زوجی به هر دلیلی قصد جدایی داشتند، اعضای خانواده و فامیل گرد هم جمع می شدند و تمام تلاش خود را در مسیر رفع اختلاف میان زوج مورد نظر به کار می گرفتند تا مشکل برطرف شود؛ حال اگر این زوج، دارای فرزندی بودند تلاش ها چندین برابر می شد و در بسیاری مواقع نتیجه مثبت می داد.

اگر هم این موارد نتیجه نمی داد و زوج ها طلاق را انتخاب می کردند، زن مطلقه این موضوع را بر خود عیب می پنداشت و حتی گاهی ماه ها در جمع حاضر نمی شد و از اینکه موفق به ادامه زندگی نشده و متارکه کرده است، خجالت می کشید به همین دلیل تلاش می کرد کسی از زندگی و گذشته او مطلع نشود. خانواده ها نیز روی این موضوع تعصب خاصی داشتند و از بیان چنین موردی شرم می کردند.

امروز چه بر سر جامعه ما آمده که عده ای، منفورترین حلال خدا را افتخار می دانند و از ماه ها قبل از این اتفاق، در فضای مجازی اختلافات خود را مطرح می کنند و به محض جدایی، سعی دارند آن را به گوش همگان برسانند؟ جشن طلاق را کجای دلمان بگذاریم که امروز به یکی از برنامه های لاکچری تبدیل شده و معشوقه های قدیمی با لباس سیاه در مراسم خود حاضر می شوند و طلاق خود را این گونه در فضای مجازی اعلام می کنند؟

انتشار تصویر صفحه دوم شناسنامه با مهر طلاق، برای مخاطبان پیج های اینستاگرام، تصویر ناشناخته و غریبه ای نیست. این روزها بسیاری از زوج ها به خصوص افرادی که بلاگر هستند یا قصد بلاگر شدن در این فضا را دارند، با به اشتراک گذاشتن شرح اختلافات زناشویی، ناسازگاری ها و در نهایت صفحه دوم شناسنامه با مهر طلاق، فریاد رهایی سر می دهند.

برخی از این زوج ها دارای فرزند هستند و بی توجه به نتیجه این عملکرد و سرخوردگی هایی که در انتظار فرزندشان است، اقدام به رفتارهای ناهنجاری می کنند که گاهی بیان آن ها نیز شرم آور است. نمی دانیم چه نامی بر این اقدامات بگذاریم، بی بندوباری؟ اعتماد به نفس، خودنمایی، حراج عفت، مظلوم نمایی، نیازمندی به ترحم و … اما هر چه که باشد نمی توان آن را منطقی و عقلانی دانست.

دکتر علی صباغیان، روانشناس و مشاور خانواده در گفت و گو با خبرنگار دیده بان البرز می گوید: در برخی موارد به دلیل حاد بودن شرایط و نتیجه ای که از مشاوره های پیش از طلاق به دست می آید چاره ای جز طلاق باقی نمی ماند اما با این وجود باید تمام جوانب ماجرا و از همه مهم تر، آینده فرزندان در نظر گرفته شود. اعلام جدایی والدین در فضای مجازی برای فرزندان خوشایند نیست و می تواند موجب سرافکندگی آن ها شود.

وی ادامه می دهد: وجود مشکلاتی از قبیل بی بند و باری، عدم پایبندی به ارزش ها و ناسازگاری در خانواده موجب تزلزل بنیان آن می شود و زمانی که مشاوران به این نتیجه رسیدند که ادامه زندگی به صلاح دو طرف نیست، آموزش های لازم پس از طلاق را آغاز می کنند تا مشکلات پیش روی والدین و فرزندان به حداقل برسد.

در جامعه کنونی، گستردگی علل طلاق به حدی زیاد است که احساس می شود پرداختن به آن ها دردی را دوا نمی کند و آنچه که از اهمیت بیشتری برخوردار است سرنوشت مبهم فرزندان و آینده ای است که انتظار آنان را می کشد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، رقم قابل توجهی از جرائم موجود در جامعه توسط جوانان و نوجوانانی صورت می گیرد که به نوعی جدایی والدین و یا دوری از یکی از آن ها را تجربه کرده اند.

اکنون موضوعی که توجه ما را به خود جلب می کند این است که با وجود این همه مشکل بر سر راه فرزندان طلاق، چگونه یک مادر و پدر به خود اجاره می دهند که نسبت به سرنوشت فرزند بی تفاوت بوده و گاهی برای جدایی خود از یکدیگر جشن طلاق نیز به راه اندازند؟ یا گاهی در فضای مجازی اعلام کنند که ما در آستانه جدایی هستیم. آیا این زوجها و پدر و مادرها لحظه ای با خود فکر کرده اند که مسبب سیه روزی فرزندان خود در آینده هستند؟

فرزندان طلاق به دنبال انتقام از جامعه هستند

آسیب شناسی های صورت گرفته در مورد این فرزندان نشان می دهد که برخی از آنان به دنبال انتقام از جامعه و گاهی پدر و مادر هستند به همین دلیل در نظام های مختلف در رابطه با طلاق سخت گیری های فراوانی انجام می شود. پیامدهای جدایی والدین از یکدیگر را نمی توان نادیده گرفت اما تحقیقات نشان می دهد فرزندانی که طعم جدایی پدر و مادر و از هم پاشیدن کانون خانواده را چشیده اند، بسیار الگوی خوبی نیز در زندگی ندارند.

نازنین، دختر جوانی که بارها در دام مردان شیطان صفت گرفتار شده است به خبرنگار دیده بان البرز می گوید: سه سال پیش که پدر و مادر از هم جدا شدند من ۱۶ ساله بودم. مادرم ماه ها پیش از طلاق در فضای مجازی اختلافات خودش با پدرم را به نام تجربه های تلخ یک زندگی به اشتراک می گذاشت تا اینکه یکی از آقایان دنبال کننده در این فضا با او طرح دوستی ریخت و زودتر از موعد، زندگی ما از هم پاشید.

وی ادامه می دهد: در جلسات اول آشنایی آن ها مادرم اصرار می کرد من نیز با وی سر قرارها حاضر شوم، پس از چند دیدار، طرف مقابل با دوستش به دیدار مادرم می آمد و کم کم تلاش کرد مرا نیز به دام بیندازد و البته موفق نیز شد. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم چیزی از عفت در من نمانده و تنها مواد است که مرا آرام می کند. مادرم نیز پس از ماه ها از همسر دومش جدا شد و فقط سوغات تفکرات مادرم، بی عفتی من بود.

نازنین گریه کنان ادامه می دهد: شما را به خدا به والدین، به خصوص مادران بگویید طلاق افتخار نیست، آن را جار نزنید، خودتان که زندگی نکرده اید لااقل بگذارید فرزندانتان زندگی کنند. شاید اگر مادرم ناآگاهانه رفتار نمی کرد من اکنون در این شرایط نبودم. شاید او فکر می کرد با اعلام انزجارش از پدرم همه برای او دلسوزی می کنند غافل از اینکه با این اقدام عفت مرا نیز لکه دار کرد.

بنابراین هرگونه غفلت از عواقب طلاق، آن هم به شیوه های لاکچری و امروزی ، می تواند آثار غیرقابل جبرانی مانند اضطراب، اعتیاد، وسواس، افسردگی، پرخاشگری، حسادت و …برای فرزندان به دنبال داشته باشد. با ایجاد پدیده طلاق به صورت خواسته یا ناخواسته، از دست دادن کانون امن خانواده و به دنبال آن عدم تصمیم گیری صحیح توسط فرزندان در خصوص آینده، زمینه اختلالات رفتاری در آن ها ایجاد می شود.

بروز رفتارهای پرخاشگرانه، شکستن حرمت ها، حسادت و سوء ظن به اطرافیان از جمله آسیب هایی هستند که به دنبال عدم سازش پدر و مادر ایجاد می شوند. بسیار مشاهده کرده ایم که برخی فرزندان این خانواده ها در زندگی موفق نبوده و به نوعی از خوشبختی ناکام مانده اند و طعم روزهای شیرین را نمی چشند زیرا طلاق بغضی است که راه گلوی آن ها را گرفته است و به آن ها اجازه نفس کشیدن نمی دهد.

آرام جدا شوید

سپیده بهرامی، کارشناس حقوق در گفت و گو با خبرنگار ما با اشاره به اینکه فرزندان طلاق بسیار آسیب پذیر هستند، اظهار می کند: در بررسی هایی که با کمک مشاوران و صاحب نظران در خصوص پدیده طلاق انجام شده، آینده فرزندان مورد ارزیابی قرار گرفته و جامعه باید به این باور برسد که خطر در کمین فرزندان طلاق است.

وی ادامه می دهد: پرهیز از ارتباطات ناسالم پیش از ازدواج و ایجاد روابط دوستانه میان دختر و پسر و نیز در نظر گرفتن تمام شرایط فرهنگی و اقتصادی خانواده های طرفین ازدواج و تحقیقات همزمان می تواند تا حد زیادی از ازدواج هایی که غالبا به طلاق ختم می شوند جلوگیری کند. والدین نیز در نظر داشته باشند که دختر و پسر علاوه بر بلوغ جنسی باید به بلوغ فکری نیز رسیده باشند و تا زمانی که از این موضوع اطمینان حاصل نکرده اند تن به ازدواج فرزندان خود ندهند.

این کارشناس حقوق بیان می کند: در صورت اصرار دختر و پسر بر ازدواج و تشکیل خانواده، با مشاهده اختلافات شدید، خانواده ها فرزنددار شدن را به عنوان راه حل مشکلات موجود بر سر راه زوج های جوان مطرح نکنند زیرا فرزند باید در محیطی امن و آرام به دنیا بیاید و پرورش یابد و نباید قربانی امیال و خواسته های پدر و مادر شود. فراموش نکنیم فرزند به خواسته والدین به دنیا می آید و حق انتخاب ندارد.

به منظور کاهش آمار طلاق در جامعه، توجه و دقت کافی در زمان ازدواج و تحقیقات همزمان لازم است و نهادهای حامی و NGO ها و دولت نیز باید برای پیشگیری و یا کاهش آسیب های مختلف در مورد فرزندان طلاق پای کار بیایند و حمایت از آن ها را بر عهده گیرند زیرا بسیاری از این افراد به دلیل عدم آگاهی ترک تحصیل کرده و آموزش خاصی ندیده اند.

حال اگر به هر دلیلی طلاق رخ داد، دولت باید ساز و کارهای لازم در این زمینه را اتخاذ کند تا در صورتی که فرزندی درگیر جدایی والدین شد و موفق به پرورش در محیط مناسبی نشد، دولت و قوه قضاییه ورود کنند و او را زیر چتر حمایتی خود پرورش دهند زیرا این فرزندان به دلیل خلأهای موجود، نیازمند مکمل های روحی و روانی هستند.

والدین نیز لازم است قبل از هر تصمیم احساسی و منطقی خوب فکر کنند تا با اتخاذ تصمیمات نادرست موجب افزایش تنش در خانواده نشوند و تا جایی که می توانند عقلایی فکر کنند و تصمیم بگیرند و چنانچه مجبور به انتخاب راهکار جدایی شدند، سعی کنند آرام به زندگی خود ادامه دهند و کمتر در فضای حقیقی و مجازی به مانور زندگی خود بپردازند تا فرزندان آن ها نیز بتوانند با آرامش بیشتری به زندگی ادامه دهند.

تهیه گزارش: صدیقه صباغیان

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://didebanealborz.ir/?p=23118

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.