به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیده بان البرز، علیاصغر صدیقیان بیدگلی فرزند حسن، دوم فروردین سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مذهبی و متدین در تهران به دنیا آمد. پدرش گاهی مداحی میکرد و به دلیل علاقهای که به امام حسین (ع) داشت نام دو پسرمان را علیاکبر و علیاصغر گذاشت.
علی اصغر پنجمین فرزند خانواده بود و پنج برادر و دو خواهر داشت. در زمان اوجگیری انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد و در مبارزات حضور فعال داشت.
برادر شهید در گفت و گو با خبرنگار پایگاه خبری دیده بان البرز می گوید: علی اصغر از دوران کودکی بسیار پرجنب و جوش بود، روابط عمومی بالایی داشت، هنر ویترای را در عالیترین سطح خود انجام میداد و در مسابقات نقاشی منطقه موفق به کسب مقام شده بود.
خواهر شهید بیان میکند: برادرم علاقه شدیدی به امام خمینی (ره) داشت و حاضر بود به خاطر ایشان هر کاری انجام دهد و مدام نیز تاکید میکرد که نباید امام تنها بماند. از ۱۳ سالگی در فعالیتهای انقلابی شرکت داشت و اعلامیههای امام را پخش میکرد.
انقلاب که به پیروزی رسید به عضویت بسیج درآمد و پس از آغاز جنگ تحمیلی از ۱۵ سالگی به جبهه اعزام شد و بیش از ۱۴ بار در مناطق عملیاتی مختلف حضور یافت و در اکثر عملیاتها شرکت داشت و بارها نیز مجروح شد.
علیاصغر، تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد و در سن ۱۹ سالگی با دختری نجیب و صبور که وی نیز در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود، ازدواج کرد و حاصل این پیوند، دو فرزند پسر بود که یکی از آن ها پس از شهادت پدر به دنیا آمد و علی اصغر نام گرفت.
خواهر شهید توضیح می دهد: تصاویر عملیات بیت المقدس از تلویزیون پخش میشد، ناگهان دیدم تپهای به دست رزمندگان اسلام فتح شد و یکی از آنها درحالیکه پرچم ایران را در دست داشت به سمت بالای تپهها دوید تا پرچم پیروزی را در محل نصب کند.
وی میافزاید: خوب دقت کردم، درست میدیدم، علیاصغر بود، احساس غرور میکردم و با خوشحالی میگفتم خدا را شکر، اما شادی من زیاد طول نکشید و علیاصغر از بالای تپه به پایین پرتاب شد و پرچم از دست او افتاد، تصاویر دوربین قطع شد.
علی اصغر سرانجام در تاریخ ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۷ در عملیات بیت المقدس ۶ در منطقه ماووت عراق، ارتفاعات شیخ محمد به شهادت رسید و پس از ۱۳ روز پیکرش به ایران بازگشت و در گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) کرج آرام گرفت.
برادر شهید صدیقیان اظهار میکند: تواضع، سادگی و فروتنی بارزترین خصوصیات اخلاقی او بود، حتی در اوج عصبانیت هم صدایش را روی کسی بهخصوص پدر و مادر بلند نمیکرد. دلسوز و مهربان بود بهگونهای که خدمت به بندگان خدا، بهترین تفریح وی بود.
او در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: «تا جایی که امکان دارد از نام من استفاده نشود نمی خواهم من و شهادتم را بهانه کنند و به دنبال مادیات و کارهای دنیوی باشند…».
گفت وگو از: صدیقه صباغیان
انتهای پیام/