به گزارش پایگاه خبری دیده بان البرز، مرتضی دهقان آزاد، تحلیلگر رسانه در یادداشتی آورده است: با وجود گذشت سال ها از پیروزی انقلاب و شعار محرومیت زدایی و نیز به رغم بعضی تلاش های قابل اعتنا و توسعه محور، اما به واسطه در هم تنیدگی مجموعه ای از عوامل سیاسی، اجتماعی و مهم تر از همه، کم توجهی برخی مسئولان ناکارآمد، هنوز هم پاره ای از محرومیت های چند ضلعی، بر روی نقاطی از جغرافیای کلانشهر کرج، سایه ای سیاه گسترانیده است.
مناطقی که در چرخه لفاظی ها، به مناطق کم برخوردار تغییر نام داده و سال هاست که با وجود پیشتازی شهروندانش در عرصه های حضور و دفاع از ارزش های اسلام و انقلاب، چنانکه شایسته این همه وفاداری و فداکاری خالصانه بوده اند، مورد التفات قرار نگرفته و انگار در تخته سیاه این مناطق آکنده از فَقَرات گوناگونِ فقر، تقدیری جز محرومیت های اجباری، شعار و شوآف های نمایشی، وعده های سرخرمنی و قلیل اقدامات قطره چکانی نوشته نشده است.
مناطقی که در نهایت بی مهری ها، به حاشیه رانده شده و دیری است که نمی توانند زیر آوار سهمگین آفات و آسیب های روزافزون محیطی و محاطی، کمر راست کنند و در جریان نابرابری های اجتماعی، فقدان زیرساخت های اولیه و بدتر از همه، توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات ناهمگن، چیزی جز رشد ناهمگون شهری و حسرت های همیشگی توسعه، نصیبشان نشده و نامشان از هر چهار سال یک بار و صرفاً در آستانه پروسه های انتخاباتی، بر سر زبان ها می افتد.
این در حالی است که یکی از مهم ترین عوامل فروپاشی پیوندهای اجتماعی و پیدایشِ گسل های اجتماعی، وجود نامقبول همین تفاوت و تبعیض های مشهودی است که نه تنها زیبنده جامعه نیستند، بلکه این میزان از ناترازی انباشته در برخورداری از رفاه، بهداشت، امكانات و خدمات عمومی، رفته رفته، به محرومیت های نهادینه شده ای منتهی شده که به هیچ وجه از سوی حکمرانی اسلامی قابلیت دفاع و توجیه را ندارد.
نگاه ناصوابی که نتیجه ای جز ظهور فاصله طبقاتی، افزایش ناخرسندی عمومی، تزریق روح نومیدی و بی اعتمادی، تضعیف حس تعلق مندی و زوال همبستگی اجتماعی در سطوح و لایه های مختلف شهری در بر نداشته و بیم آن می رود که پیامد آثار وخیم و وضعی این بی تفاوتی مشهود از سوی حکمرانی شهری در نادیده انگاری بخش هایی از بدنه لاینفک شهر، نهایتا به گسترش گسل و گسست های آسیب زاتری منتهی شود.
افزون بر این موارد، ارتقای شعور و شكاف نسلی شهروندان این مناطق به واسطه جهش روزافزون تکنولوژی و رشد فناوری و ارتباطات رسانه ای، به عنوان یکی دیگر از عوامل پیوند شکن در ازدیاد گسست های سیاسی، اجتماعی، قادر خواهد بود تا گسل های عمیق تری را بین حاكمیت و جامعه، ایجاد کند که خروجی آن، چیزی جز دو قطبی شدن جامعه و فروریزی دیوار اعتماد اجتماعی بین مردم و دولت و فراتر از آن، مردم با مردم نخواهد بود.
با این همه، بدیهی است که آحاد شهروندان مناطق محروم، به ویژه نسل های نوین آن ها، با مقایسه تطبیقی نداشته های خود با دیگر مناطق برخوردار، دچار تعارض و تناقض حادِ زیستی شده و در مواجه با یاس و تردیدی ناگزیر و نهادینه شده، بیش از همه به نوع و نحوه حکمرانی مدیریت شهری و فراتر از آن، به وعده های مسئولان، بی اعتنا و اعتماد شوند.
لذا، جلب اعتماد و رضایت شهروندان این مناطق، شهرداران کارآمد، متخصص، توسعه مدار و به ویژه برنامه مندی را می طلبد که به تناسب وضعیت پیچیده آن ها، بر اساس شناخت، آسیب شناسی و اولویت بندی توسعه نایافتگی ها، بکوشند تا ضمن تدوین راهبردهای محرومیت زدایانه، درک درستی از نیازهای موجود و مطالبات و مناسبات مدیریت شهری آن مناطق داشته و در ارتباطی چند سویه با مثلث حاکمیت، همکاران و شهروندان، طرح توسعه چند وجهی آن مناطق را باز طراحی و در دستور کار قرار دهند.
جان کلام اینکه اگر شهرداری ها نتوانند با پوشاندن گسل مناطق محروم، رضایت و اعتماد عمومی از دست رفته شهروندان را بازسازی کنند، نخواهند توانست در انجام مامویت های محوله، به توفیق چندانی دست یابند. زیرا بدون توجه به حفظ اعتماد اجتماعی، تحقق هرگونه توسعه ناممکن بوده و در بلندمدت، حکمرانی شهری را در برابر پس لرزه های ناشی از نارضایتی عمومی لایه های محروم مانده، ضربه پذیر خواهد کرد.
انتهای پیام/
Rattling fantastic info can be found on weblog.
http://www.vorbelutrioperbir.com