خش خش برگ های زرد، زیر پای عابران کوی و برزن، جای خود را به صدای شرشر باران و سفیدی برف ها می دهند و این گونه است که صدای پای زمستان به گوش می رسد.
دشمن در راستای رسیدن به اهداف شوم و اجرای برنامه های خود، نظام مقدس جمهوری اسلامی را تنها مانع بر سر راه خود می بیند و هر روز از حربه ای جدید جهت ممانعت از شکوفایی و عالم گیری این اندیشه ناب استفاده می کند.
نطق امروز دبیر اول شورای شهر کرج که بیشتر شبیه بغضی فرو خورده، روایتگر جمله معترضه اکثریت اعضای شورا بود و به نمایندگی از حنجره 12 عضو دیگر در صحن شورای شهر کرج به یکباره ترکید و طنین انداخت.
وقتی عملکرد کلانشهرهایی چون اصفهان، تبریز، و ... را در حوزه های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری مرور می کنیم، چیزی جز آه و حسرت های کلانِ بازمانی از فرآیند توسعه همه جانبه، عاید کلانشهر کرج و کرجی ها نمی شود.
ما به این باور رسیدیم که معلولیت پایان راه نیست بلکه آغاز مسیری پرمشقت، اما شیرین است.
فرصت طلبی، خطرناک ترین و مزمن و مُسری ترین بیماری روانی، سیاسی مبتلابه جامعه بوده که به پیامد مجموعه ای از پدیده های مسموم گر اجتماع، در آیینه غبار آلود جامعه ما رخ داده و خسارات مهلکی را بر شالوده جامعه وارد آورده است.
کاش می شد از غربت، مظلومیت، گمنامی سربازان امام زمان (عج) بیشتر می نوشتیم اما این راه و رسمی است که خودشان انتخاب کردند و راه اخلاص و طریق دیده نشدن را گزیده اند؛ خوش به سعادتشان که سربازی امام زمان (عج) عنوان خدمتشان بوده است.
آفرین بر مردم استان البرز که امروز بار دیگر با حضور پرشور و باشکوه خود در مراسم تشییع پیکر شهید مدافع امنیت، در صحنه حاضر شده اند و فریاد خشم خود را بر سر دشمنان سر می دهند.
دلم می خواست ساعت ها به تماشای صورت بی گناهت بنشینم و در این لحظات از نامردی روزگار برایت بگویم اما دیدم زخم های صورت رنگ پریده ات گواه همه ناجوانمردی هاست.
امروز شاید خاکریزهای جنگ تفاوت داشته باشد اما امتداد همان است؛ به برکت خون شهدای امنیت شهر و کشورم، رویارویی و نبرد با دشمن تا انتهای این مسیر پرنور ادامه خواهد داشت.
آنفولانزای نیویورکی ششمین استراتژی از مجموعه راهبردهایی است که مراکز مطالعات استراتژیک نظام سلطه علیه انقلاب مردم ایران مورد استفاده قرار داد.
روزگاری تنها زینت جوانان این مرز و بوم، پارچه های چهارخانه های سیاه و سفیدی بود که گاهی سربند، روانداز، آفتاب گیر و گاهی هم مرهم زخم هایشان می شد که پرچم این چهارخانه های سیاه و سفید همچنان بالاست.
عدم نظارت کافی بر فضای رسانه ای، عضویت در خانه مطبوعات پس از تاییدهای بدون قید و شرط برخی مدیران و دوستان رسانه ای، ورود خبرنگاران غیرحرفه ای و بدون مجوز و دلالان رسانه ای و فرصت طلب به حوزه خبر در استان البرز، خبرنگاران حرفه ای و باسابقه این استان را به انزوا کشانده و موجب دلسردی آن ها شده است.
امسال هم حسرت دیدن گلدسته های نازنین دو ارباب بی سر و بی دست بر دلم ماند اما این فراق زیباترین و شیرین ترین فراق دنیاست زیرا به وصالش ایمان دارم.
باید یک بار برای همیشه نگاه مسئولان تصمیم گیر را به درک این واقعیت فراموش شده متوجه ساخت که باید علاوه بر الزامی سازی پیوست رسانه ای، به عنوان حلقه مفقوده تمامی دستگاه های اجرایی، جهت ارتقای کمی و کیفی عملکردهای خود، تخصیص اعتبارات ویژه بدین حوزه را مد نظر قرار دهند.
آسیب هایی همچون مهاجرپذیری، حاشیه نشینی، طلاق، سگ گردانی، نزاع و درگیری های خیابانی و ... البرز را در گذر زمان، به فرودگاه انواع فقر فرهنگی و آسیب های معظم مبدل کرده است.
شهید عباس آسمیه، یوسف خوشروی این خانواده به کنعان بازگشت و در دل خاک آرام گرفت؛ امشب مادر شهید دلش را به دل غمدیده ام البنین می سپارد تا آرام شود.